معنی اتحادیه کارگری
حل جدول
سندیکا
اتحادیه کارگری در فرانسه
سندیکا
کارگری
عملگی
اتحادیه
صنف، سندیکا
تشکیلات صنفی برای حمایت
فارسی به انگلیسی
Labor Union, Trade Union, Union
فارسی به عربی
اِتِّحادُ العُمّالِ
اتحادیه
اتحاد، اخوه، دائره، نقابه، اِتِّحادٌ، الاتِّحادیهُ، الإتحاد
فرهنگ فارسی هوشیار
لغت نامه دهخدا
کارگری. [گ َ] (حامص مرکب) کار. عمل کارگر. || تأثیر.
واژه پیشنهادی
مترادف و متضاد زبان فارسی
عملگی، فعلگی
فارسی به آلمانی
Liga
فرهنگ معین
انجمن، هر انجمنی که اهدافی مشترک داشته باشد، تشکیلات صنفی برای حمایت از حقوق شغل و حرفه مشخص. [خوانش: (اِ تِّ یُِ) [ع.] (اِ.)]
معادل ابجد
880